تموم شدن سه ماه و رفتن تو چهار ماه ..
سلام خوشچلم الهی من فدای اون دست و پای کوچولوت بشم عشق من دوشنبه 28 خرداد وقت دکتر داشتم با بابایی رفتیم و وقتی وارد مطب شدم شاخ درووردم کلی آدم اونجا بود اینقد زیاد بودن که نصفشون وایساده بودن به منشی که اسممو گفتم وایسادم یهو مامای دکترم اومد بیرون و به منشی گفت یه باردار بده ببرم منم چون بغل دست ماما بودم منو برد تو واقعا خدارو شکر کردم چون حوصله نداشتم معطل شم رفتم تو و مامای دکترم وزنمو گرفت و نسبت به ویزیت قبلی 2 کیلو و نیم کمتر شده بودم ولی فشارم طبیعی بود خوابیدم رو تخت و صدای قلب شما کوشولو رو شنیدم دقیقا همونطوری بو...